Ovarian hyperstimulation syndrome
سندرم بیش تحریکی تخمدان
یکی از عوارض تزریق آمپولهای محرک تخمدانها به منظور انجام IVF تحریک شدید تخمدانهاست که به آن سندرم بیش تحریکی تخمدان می گویند.
سندروم تحریک بیش از حد تخمدان ها بعد از تزریق داروهای هورمونی هنگام لقاح خارج رحمی (IVF) اتفاق می افتد. لقاح خارج رحم یا آی وی اف، یکی از روش های درمان نازایی است که در محیط آزمایشگاهی صورت می گیرد.تزریق
داروهای هورمونی باروری (درمان نازایی) رشد تخمک ها را در تخمدان ها تحریک
می کند، ولی اینکه بگوییم شما دقیقا به چه میزان دارو نیاز دارید، مشکل
است.مقادیر بیش از حد این هورمون ها در بدن شما منجر به بروز سندرم تحریک
بیش از حد تخمدان ها (OHSS) می شود که در این حالت تخمدان ها ورم می کنند و درد می گیرند.
علائم
این سندروم از احساس فشار شکمی(bloating) تا احساس پری ریه و تنگی نفس
ممکن است متغیر باشند. نوع حاد آن میتواند منجر به عوارض خطرناک تهدید
کنندة حیات و مرگ و میر ناشی از عوارض گردد.
شیوع
نوع متوسط این سندروم 3 تا 6 درصد و نوع شدید آن 0/1تا 2درصد در منابع ذکر
شده است، اما در زنانی که در گروه high risk قرار میگیرند رقم شیوع به
38% و بالاتر صعود میکند.
OHSS
ممکن است در دو زمان معین که بیمار در معرض اثر hCG قرار میگیرد اتفاق
بیفتد. OHSS اولیه، بلافاصله پس از تخلیه فولیکولی اتفاق میافتد و منعکس
کننده اثر hCG اگزوژن است که به منظور بالغ کردن نهایی فولیکولها پس از
مصرف FSH، تزریق شده است. OHSS ثانویه، 10 روز یا بیشتر بعد از دوز
اوولاتوری hCG اتفاق می افتد وعامل آن hCG اندوژن ناشی از حاملگی اولیه
است. نوع ثانویه OHSS می تواند خطرناکتر و شدیدتر از نوع اولیه باشد و به
سختی قابل پیش بینی است.
از
آنجا که این سندروم از عوارض مهم برنامههای درمانی ARTو روشهایIVF محسوب
میشود، انجام اقدامات پیشگیرانه اولیه-قبل از شروع برنامه IVF برای
بیمارانی که احتمال بروز این سندروم پیش بینی میشود - واقدامات پیشگیرانه
ثانویه-برای بیمارانی که طی دوره تحریک تخمدان در پروسه درمان، علائم پاسخ
بیش از حد را از خود بروز میدهند-پیشنهاد شده است .
در
OHSS، تخمدانها درجات قابل توجهی از ورم ناحیه استرومال را دارند و به
طور پراکنده در میان آنها کیستهای متعدد خونریزی دهنده فولیکولی
وtheca–lutein ، نکروز در ناحیه کورتکس و نئووسکولاریزاسیون مشاهده میشود.
افزایش
نفوذپذیری عروق در اثر مواد وازواکتیوی است که از تخمدانهای بیش تحریک
شده، به دنبال تزریق hCG و یا LH ، حاصل میشوند. به نظر میرسد در میان
این مواد، فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (Vascular Endothelial
Growth Factor-VEGF) نقش اصلی را ایفا میکند.
در مطالعاتin vitro ، hCG محرک قوی سلولهای گرانولوزای تخمدان برای ترشح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) است.
علیرغم
نقش تعیین کننده hCG در ایجاد OHSS به نظر نمیرسد که این هورمون به
تنهایی بتواند این سندروم را ایجاد کند، نقش انواعی از سایتوکاینها و
اینترلوکینهای مرتبط با التهاب،inhibin (A&B)، گروه selectin ها مانند
E-selectin، فاکتورVon Willebrand، تغییرات ایمونوگلوبولینها، تغییرات
متابولیک و همچنین سیستم رنین-آنژیوتانسین در ارتباط با شدت و بروز OHSS به
اثبات رسیده است.
بالا
بودن استرادیول سرمی نشان ارزشمندی برای پیش بینی وقوع OHSS است، به طوری
که بیماران در ریسک OHSS، یا مقادیر بالای استرادیول سرمی دارند
(>2500pg/ml) یا استرادیول سرم آنها به سرعت صعود میکند.
پیشگیری
از سندروم OHSS، باروشهای دارویی و غیر دارویی امکان پذیر است.
روشهای غیر دارویی عبارتند از کاهش میزان تحریک تخمدان، کاهش دوز hCG،
تاخیر در تزریق hCGیا Coasting، کنسل کردن سیکل، انجماد جنین به منظور
جایگزینی در زمان بعد، آسپیراسیون فولیکولی وVitrification اووسیت
است؛روشهای دارویی مطرح نیز شامل انفوزیون آلبومین یا هیدروکسی اتیل
استارچ، و درمان با آگونیستهای دوپامینی است.
Asch
و همکارانش اولین کسانی بودند که تزریق داخل وریدی آلبومین را در خلال
آسپیراسیون فولیکولی به منظور پیشگیری از بروز OHSS پیشنهاد نمودند و از آن
زمان این دارو بهعنوان یکی از اصلیترین راههای درمان دارویی سندروم OHSS
بکار گرفته شده است.
گفته
میشود دوپامین و آگونیستهای آن مانند (Cabergoline) نیز با مهار گیرنده
های VEGF در کنترل عوارض و مدیریت OHSS کمک میکنند و به نظر میرسد این
کار با مهار فسفریلاسیون رسپتور تیپ 2 فاکتور رشد اندوتلیال عروقی(VEGF)
صورت میگیرد. هیدروکسی اتیل استارچ (Hydroxy Ethyl Starch-HES) نیز با
مکانیسم افزایش فشار اسمزی داخل عروقی مورد استفاده دارد.
با
توجه به تعداد قابل توجه بیماران مبتلا به درجات متوسط و شدید OHSS در این
مطالعه (377 نفر)، عدم وجود مورتالیتی و تنها دو مورد موربیدیتی از نتایج
مطلوب این مطالعه میباشند.
نتیجهگیری:
با
توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه 19 ساله، به نظر میرسد که
اثربخشی نسبتا مطلوبی در درمان با مانیتول به منظور مدیریت سندروم بیش
تحریکی تخمدان حاصل شده است. به خصوص در ارتباط با کنترل علائم و نشانههای
بیماری، شاخصهای اصلی کنترل بهبود بیماران و همچنین مورتالیتی و
موربیدیتی نتایج قابل قبول می باشند.